سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]

دانشنامه آزاد فارسی

در آغار سده نوزده، در آن دوران که هریک از مکتب‏ها و جنبش‏های ادبی قلمروئی از جهان هنر و ادب را ویژه خود ساخته بود، جنبش دیگری بنام سمبولیسم پا به پهنه هستی گذارد.

این جنبش در حقیقت شورش و عصیان نسل جوان در برابر تمام هستی‏ها و پدیده‏های اجتماعی و هنری و اخلاقی بود.

سمبولیسم مکتبی ادبی بود که بدبینی و نومیدی را با وهم و رویا، همراه با احساس و خیالی ژرف و نیز درهم آمیخته بازبانی آکنده از کنایه و اشاره که ویژه خود این مکتب است، بیان می‏داشت.

سمبولیسم تنها بر پایه «اصالت احساس» تکیه داشت و هنرمندان این مکتب برای احساس‏های خود به هیچ اصل دیگری گردن نمی‏نهادند و از هیچ منطق و واقعیت دیگری پیروی نمی‏کردند.

سرایندگان و نویسندگان در این مکتب هریک با زبانی رمزی ویژه خویش سخن می‏گفتند زیرا که این گفته «مالارمه» شاعر سمبولیک سرآغاز اندیشه‏ها و گفتار آنان بود که می‏گوید:

«نام بردن از یک چیز سه چهارم لطف شعر را تباه می‏سازد، زیرا که جاذبه‏ی هر شعر بستگی به خرسندی خاطر دارد که خواننده در نتیجه درک نکته‏ها و مضمونهای شعری به کمک گمان خود به دست می‏آورد. با اشاره و کنایه چیزی را نمایاندن یا احساسی را برانگیختن، زیبائی اندیشه هنری را به کمال می‏رساند.»

از همین رو بود که این رمزها و کنایه‏ها (سمبل‏ها) به نوشته‏ها یا سروده‏های هنرمند سمبولیک ویژگی خیال‏انگیزی می‏داد و پدیده‏های هنری او را به شکل یک پدیده عرفانی یا روحانی می‏نمایاند.

مالارمه در جای دیگر می‏نویسد: « یک عبارت زیبای بی‏معنا خیلی با ارزش‏تر از یک عبارت بامعناست که زیبائی چندانی ندارد. »

سمبولیک‏ها به کمک « جادوی واژه‏ها » آنچنان جهان مادی و معنوی و محسوس و نامحسوس را بهم پیوستند که آهنگ و طنین واژه‏ها خود سرانجام بیش از هر موضوع دیگری آنها را بسوی خویش کشید و گاه هدف برجسته برخی از سرودها گردید.

در همه پدیده‏های هنری سمبولیکی، یک احساس و خیال ژرفی که آمیخته با نومیدی و بدبینی است به چشم می‏خورد. این احساس سرکش همواره درون‏بین و خودنگر است و با رویا و خیال همراه است. سخنوری درباره این گروه هنرمندان می‏گوید:

« آنان به همه چیزها و پدیده‏ها معناهائی نامحدود نبخشیدند، به گونه‏ای که هرچیزی با ماوراء‏الطبیعه بستگی پیدا می‏کند، اما شیوه بیان آنان دلپسند و نامفهوم است. »

از آنجا که سمبولیک‏ها به ستیزه‏جوئی با هر قیدوبند منطقی و رئالیستی در شعر و هنر برخاستند، مکتب سمبولیسم در برابر رئالیسم قرارگرفت.

این شیوه در هنر تئاتر نیز اثر بخشید و رواج‏یافت و نمایشنامه‏نویسان بزرگی همچون موریس مترلینگ بشیوه سمبولیسم نمایشنامه نوشتند.

از آنجا که این دسته هنرمندان اصول استوار و پابرجائی را پیروی نکردند و با زبان ویژه رمزی خود سخن از احساس و رویا و خیال به میان آوردند هر کس از خواندن آثار آنان به اندازه نیروی درک و احساس خود، چیز خواهد فهمید.

پیشوای این مکتب در فرانسه شارب‏ بودلر بود که بهره زیادی در برانگیختن این جنبش دارد. همچنین ادگارد آلن‏پو (امریکائی) و موریس مترلینگ (بلژیکی) از رهبران شناخته این مکتب بشمار میروند.




حسین ::: شنبه 83/8/30::: ساعت 5:41 صبح

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 2


بازدید دیروز: 14


کل بازدید :18956
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
حسین
یه پسر کمرو و خجالتی، یه ذره تپلی، دیونه کامپیوتر - برنامه نویسی - تاریخ - زبان انگلیسی و داستان کوتاه که سرش درد میکنه واسه دردسرهای علمی(!)
 
>>آرشیو شده ها<<
 
 
>>لوگوی دوستان<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<